عشق مامانی ...
سلام ابوالفضل عشق مامان خوبی کوچولوی من .... تو این چند وقته ننوشتم شاهد تغییراتی از تو عزیز دلمون بودم یکی اینکه توی ٢٧ آذر ماه فهمیدیم پسر کوچولومون بدون کمک یه کم میشینه ولی اگه حواسش باشه ولش کردیم یهو کج میشه قربونت برم .... بعدش اینکه پسر خوشگلم که شما باشی دیگه کاملا با روروک راه میری و همه جا میری ... همه چی رو دستت میگیری و باهاشون بازی میکنی و هی تکونشون میدی .... ٥ دی ماه بود که فهمیدم جیگرم بلده سر سرسری کنه واااااااااااااااای اگه بدونی چه حالی داشتم پسرم وقتی سرمو تکون دادم و گفتم سر سری تو هم سرت رو مث من تکون دادی و سر سری کردی از خوشحالی سریع به بابیی گفتم کلی ذوق کردم و قربون صدقه ات رفتم عزیز دلم ...
نویسنده :
مامانی *نی نی *
11:48